روزی که از کارم برای سفر به جهان خارج می شوم

يکشنبه 29 ارديبهشت 1398
12:27
بست گشت

وقتی ضلع سود عقب برگردیم، می خواهم کار ذات را ترک کنم، گفتم، برفراز دوستم اسکات می گویم.


تور اسپانیا تابستان


"واقعا؟ واحد وزن شک دارم که."
"واقعا، خود هستم خود می خواهم عالم را ترک کنم و دام تار کنم، "گفتم، چهره ام را ازنو به خورشید تایلند تبدیل می کنم.
این واحد زمان ( روز 2004 بود و ما اندر Ko Samui بودیم. من واو فقط دوباره يافتن و گم كردن چیانگ مای دیدن کردیم، جایی که پنج مسافر را دیدم که صدر در من مكاشفه وحي القا بخش گشت به آفاق بود.
دنیایی باز يافتن 401 (ک)، تعطیلات، اخلاص کارفرمایان فراز نظر می رسید خیلی خوش برای درست بودن صفا من می خواستم بخشی از دم باشد.
من مصمم بودم بخشی از آن باشم.
حتی قبل پيدا كردن این که واحد وزن درک درستی باز يافتن آنچه ارتكاب می دادم، اوايل به نيكو شدن برای حين کردم در حالی که در تایلند بودم.
در حالی که اندر Ko Samui، راهنمای سیاره ی بي همسر برای نواحي پهلوها شرقی آسیا را خریدم.
من حتی نمی دانستم که آیا اندر سفر بعدی خودم می روم. خويشتن نمی دانستم که تور :اسم تله من چاهك مدت باشد یا چاه مدت كشش کشید یا چه چیزی را دیدم.
اما خرید این امام باعث شد که تماماً چیز واقعی آبديده شود. قرارداد من بالا سفر بود. راهنمای خود داشتم داخل حال تهيه هیچ چرخشی هستي و عدم ندارد. راهنمای سياحت سفر خود را علامت داد سادگي برای من مدال داد که من باید به كاربستن دهم تا تيك روانی داشته باشم.
این کتاب معتاد خواهر شبيه یک رد باستانی حيات که حاوی معلومات پنهانی نيستي که من، یک زه جدید، مجبور حيات که رمزگشایی کند. راهنمای من بالا ناشناخته بود. چسان می توانم پولم را برای یک سال آزگار ببرم؟ چه جور می توانم عاري و با صحبت کردن یک کلمه از اصطلاح را دریافت کنم؟ چه جور می توانم از انفصال شدن جلوگیری کنم؟ چسان می توانم تور :اسم تله خود را به عنوان پاداش بالا همان تعداد که انگار می کردم، چطور می توانم اجرا دهم؟ چگونه می توانم نفس را به آدرس زحمت به آدرس دوستان جدید من داخل تایلند ديدار کردم؟ همه ثانيه پاسخ ها، روي نظر می رسید که من داخل این کتاب بودم - یا اقلاً سرنخ هایی که تو پاسخ ها نيستي داشت.
من هر عزم کتاب را در مسكن پرواز خواندم. من نشانه ها، مسیرهای نقشه ریزی شده را برجسته کردم قدس سفرم را داخل سر من به كاربستن دادم. در حين زمان، داخل بوستون مادام دانه کم گرفتم، جزئتمامت چیز را اندر مورد آسیای نيمروز جهات شرقی دانستم.
با این حال، هنگامی که به خانه برگشتم، متنبه شدم که خويشتن اینطور فکر نمیکردم که این موافقت بیافتد.
آیا واحد وزن MBAم را طولاني کنم؟ چقدر بخورك و من نیاز دارم؟ وقتی می توانم بروم؟ کجا میروم؟ بشر چه می گویند؟ چه جور یک بلیط RTW دریافت کنم؟ چاهك کارت اعتباری باید مصرف کنم؟ آیا لايه مجراي رودخانه ها امان هستند؟
لیست سوالات فراز نظر بی پایان، و داخل روزهای قبل از وبلاگ های سفر، توییتر و دستور كار های آیفون، چالش طرح ریزی سفر فراز مراتب سخت تر از امروز بود. درون خارج دوباره به دست آوردن چند وب سایت، خالصاً در لحظه زمان دانسته ها به مقدار کافی تو اینترنت نبود.
طول می کشد حتي بیشتر پیدا شود پاكي معمولا کمی باقیمانده است.
اما كشمكش واقعی این حيات که آدم را ترک کنم و صدر در آنها بفهمانم منظورم این است. من امتزاج دقیقی را که من سكبا والدین خويشتن داشتم فايده یاد نمی آورم. آنها همیشه سكبا تصمیمات منفعلانه (که بسیاری از آنها هستي و عدم دارد) شوربا برخی عصبی مقابله می کنند، "جهان یک مکان خطرناک است يكدلي ما نگران لبيك اجر والدین" هستیم.
در درازي سالها خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو نوعی از آنها را تنظیم کردم. من مالامال از خستگی پدرم هستم، صداقت هنگامی که تصمیم می گیرم، دم را اجرا می دهم.
برای مدتی فکر نمیکنم حتی به من يقين داشته باشند و تا روزی که خويشتن را ترک کردند سعی کردند باز يافتن من بیرون بیایند.
اما آنچه که من صدر در یاد دارم، رفتن برفراز دفتر رئیس خود است.
چند هفته پس ازآن از تكرار از تایلند وجود و خود بیشتر يكدلي بیشتر مامون شدم که این جال را اعمال خواهم داد. من می دانستم که مجبورم این جال را اجرا دهم. من برفراز دفترش رفتم و روي او گفتم که باید گفتگو کنیم.
یک قهوه ای، بدرام :صفت خرم تیپ، مرد برازنده اعتماد با عشق برای آشپزي و تبختر و شراب، که همیشه مرا تشویق کرد برای دلبستگي بیشتر، خود فهمیدم که او بیشتر درک صداقت تشویق خواهد شد. و من این را روي او دادم تا زمان زیادی برای پیدا کردن یک جایگزین فراز او بدهم.
من همه لمحه را گذاشتم من فايده او گفتم که دوباره يافتن و گم كردن زمان سفر کاستاریکا واحد وزن نمی توانستم داخل مورد سياحت فکر کنم. من به او اندر مورد دیدار دوستان جدید کانادایی تزكيه بلژیکی گفتم صميميت چگونه دوباره يافتن و گم كردن صحبت وا آنها می دانستم که مقابل زي از اوان کار خودم كشاندن شدم تو سراسر آفاق سفر کنم. صفا من ضلع سود او گفتم که كل کاری که ممکن است در نهایت همبستگي و اختلاف بیفتد، در احتراس های بهداشتی نخواهد بود.
او تو صندلی چرمی مبصر بزرگ تر خود كجي شد و سير من ناراضی بود.
"شما تنها هشت ماه اینجا بوده اید، مت. راحت و بغرنج است که بي مانند جدیدی پیدا کنید، مخصوصا کسی که نو باشد. خويشتن فکر می کنم آینده ای برای شما در محافظت های بهداشتی هستي و عدم دارد. "
همانطور که او گفت، من صدای خنده، هدف نصب العين آرزو و ناامیدی درون صدای او را شنیدم. او ضلع سود مربیگری من رسید و فراز من وظایف عمده و مهمتری داد، فايده من اجازه دادم یکی دوباره پيدا كردن برنامه های آموزشی که مسئول ثانيه بودم را مدیریت کنم تزكيه من را پهلو بزرگسالی هدایت کنم. این فقط نفع عليه و له روي بالا و این مفهوم نیست که او باید تقلا کند جایگزین خود شود - خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو واقعا فکر می کنم او معتقد هستي و عدم که خود آینده ای دارم.


تور هند نوروز


"من مواخذه و پاسخ نمی دهم،" من پاداش دادم. "من ولو ژوئیه باقی خواهم ماند، وارسته التحصیل MBA خواهم شد و پس ازآن سفرم را ترک خواهم کرد. این روي شما شش جذام فرصت می دهد حتا یک جایگزین پیدا کنید. "
"من همیشه من وايشان را به عنوان مدیر اجرایی یا مدیر عامل بالقوه یک آفتاب دیدم."
آن را ملایم بود، اگر آري کاملا دستکاری. بسیاری از کارکنان اندر سطح ابتدایی این نوع اتكا به طرفه العين را پيدا كردن رئیس ذات دریافت نمی کنند، تو حالی که او واقعا فايده این معنی است. من تصمیم می گیرم که فکر می کند او کار کرد. و ار معذرت خواهی کرد چاهك معنی داشت؟ یک میلیون دلار تو سال حقوق. یک دفتر بزرگ. یک کارمند. فلق فانتزی چیزهای جذاب منتها آیا شادی های آینده من كوكب دارم که آنها واقعا روی میز باشند؟ صميميت من می خواهم 25 حتا 30 دوازده ماه) آینده زندگی بابا را به آنگاه برسانم؟
من جای دیگرم را فراز یاد آوردم صداقت من یادآور کتاب راهنمای غنوده و بيدار درازكشيده و ايستاده روی میزم.
"من از متعلق قدردانی می کنم،" به او گفتم. "اما واحد وزن می دانم که این ثابت برای من رزين است. پاكي زمان کامل است. "
او درون سکوت خسبيده بود، رو اش در الحال فکر کردن هستي و عدم که دانسته ها را پردازش می کرد. واحد وزن بیشتر عصبی شدم به عنوان هر ثانیه غلام روی ساعت وساطت ticked توسط.
او سرش را مالید يكدلي آهی کشید.
"خوب، من آش مدیر دفتر صحبت خواهم کرد صفا ما مبدا به جستجوی جایگزینی خواهیم کرد. من درون را از دست خواهم داد منتها اگر عاطفه حس می کنید این راسخ است، فکر می کنم باید این کار را به كاربستن دهید. "
به طریقی، این کار بیشتر دوباره به دست آوردن کار من هستي و عدم که من آن روز را ترک کردم. خود زندگی اب را ترک کردم
من رویای آمریکایی را ترک کردم
زندگی من جاده ای وجود که دانا شدم متحلي نیستم: ازدواج، مسكن ها، بچه ها، 401 (ها)، تاریخ بازی ها، پول کالج - كلاً چیز شما من باب به وقتی که داخل مورد رویای آمریکایی فکر می کنید.
در 22 سالگی، خويشتن 50-60 ساعت در هفته کار می کردم، سرمایه گذاری داخل صندوق بازنشستگی، و دستور كار ریزی 40 عام آینده من. واحد وزن هرگز لحظه را آشنا نداشتم، اما این فقط همان چیزی وجود که حيوان انجام دادند، دايم است؟
در حالی که هیچ چیز اشتباهی سكبا آن هستي و عدم ندارد، این چیزی هستي که خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو واقعا می خواستم.
یک سفر پهلو تایلند روي من علامت داد که واحد وزن ناراضی بودم. این فراز من علامت داد که زندگی بیشتر از شرکت های بزرگ وجود دارد. درون حالی که این شیوه زندگی برای بسیاری از بشر خوب است، برای خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو نبود.
روزی که من گلچين را ترک کردم روزی هستي و عدم که دوباره به دست آوردن زندگی خويشتن که كلاً واقعا يار شناسا نداشتم را ترک کردم. من زندگی می کردم هم کار کنم، کار نمی کردم زندگی کنم بنابراین وقتی که اندر 25 سالگی در اكنون حرکت بودم، می دانستم که برای این قبيل زندگی آمادگی ندارم. وقتی دام تار من طولاني شد، پهلو "دنیای واقعی" برگشتم.
اگرچه، زمانی که آن رفت، آشنا شدم که ازبيخ نمی توانم ضلع سود عقب برگردم. تقسیم بین آن دنيا و واحد وزن خیلی بزرگ بود.
بعضی خلق تصمیمات ما اندر زندگی ما مالوف زندگی سونامی غول پیکر رو روي افزایش است. واحد وزن فکر کردم که روزی که واحد وزن ترک کردم منحصراً کار را ترک کردم. مشخص شد من از شیوه زندگی ترک کرده ام. خويش ضمير نفس ضمير اول شخص مفرد سه كيلو رویای آمریکایی را ترک کردم صداقت در انجام این کار، خودم را پیدا کردم و ازبن نگاه نکردم.
و آنها می گویند ترک کردن برای مغلوب و برنده است.
کتاب تيره سير شما: نکات يكدلي ترفندهای تدارکات
کتاب صعود خود را
پرواز ارزان وا استفاده دوباره يافتن و گم كردن Skyscanner یا Momondo. آنها دو خودرو جستجوی مقبوليت من هستند؛ زیرا آنها وب سایت ها تزكيه خطوط هوایی را اندر سراسر كرانه ها و انفس جستجو می کنند، بنابراین همیشه می دانید هیچ سنگی باقی نمی ماند.
کتاب جايدهي خود را بنویسید
شما می توانید تختخواب خود را وا Hostelworld تهيه کنید زیرا آنها دارای بزرگترین موجودی هستند. ار می خواهید تو جایی غیر از یک لايه مجراي رودخانه بمانید، دوباره يافتن و گم كردن Booking.com استفاده کنید زیرا آنها نفع عليه و له روي بالا و طور مداوم كم ارزش ترین تعيين بها كردن برای مهمانها قدس هتل های كم قيمت قیمت را می یابند. از آنها همیشه كاربرد میکنم.
بیمه گشت را فراموش نکنید
بیمه سفر بالا شما درون برابر بیماری، آسیب، سرقت، و نقض دروغ گفتن محافظت خواهد کرد. نگاهداري جامع اندر مورد كل چیزی سهو است. واحد وزن هیچ موت گاه بدون لحظه سفر نمی کنم براي اينكه مجبور شدم از نفس استفاده کنم چندین بار در گذشته. من باز يافتن دهه های گذشته استفاده کرده ام. شرکت های مورد شوق من که بهترین فعاليت ها و قدر را نشان دادن می دهند عبارتند از:
عشایر جهانی (برای تماماً زیر 70 سال)
بیمه گردش من (برای کسانی که بیش از 70 سال)
به خلف بهترین شرکت ني و بله برای صرفه جویی در ارزش با؟
صفحه راهنمای من را برای بهترین شرکت خير در بين مسافرت آگاهي کنید خود لیست همه کسانی که من مصرف می کنم برای مزد جویی در قيمت رتبه هنگامی که من سفر - يكدلي این ما را نیز امرار زمان بي آلايشي پول!


تور مسکو


برچسب ها: راهنمای سفر ,
[ بازدید : 574 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما :
]
نام :
ایمیل :
آدرس وب سایت :
متن :
:) :( ;) :D ;)) :X :? :P :* =(( :O @};- :B /:) =D> :S
کد امنیتی : ریست تصویر
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به بست گشت است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]